پیغام مدیر سایت :
قصه قرض و بدهکاری با آبرو ارتباط مستقیمی دارد. یعنی عموماً وقتی انسان دست پیش کسی دراز میکند که احساس میکند آبرویش به طور جدی در خطر است، بنابراین قرض میگیرد تا آبرویش حفظ شود، بعد از مدتی که این قرض و دین سنگین شد یا مدتی از زمان پرداختش گذشت، دوباره پای آبرو به وسط میآید و این بار انسان مجدداً احساس میکند که آبرویش دارد از دست میرود و دقیقاً دوباره برای ازدستنرفتن آبرو دعا میکند یا به این در و آن در میزند تا آبرویش باقی بماند. حتی ممکن است برای حفظ این آبرو برود سراغ یک نفر دیگر تا آبروی حداقلیاش، باقی بماند و خلاصه.... خیلی وقتها اتفاقی که میافتد این است که انسان مدام قرض میگیرد و جیب به جیب میکند تا آبرویش باقی بماند. این یعنی همین که انسان مدیون میشود و بار این دِین بر دوشش چنان سنگینی میکند که گاهی احساس میکند ایکاش میشد بدون قرض و قوله زندگی کرد؛ بدون وام، بدون دفترچهی قسط و ... ولی این باعث نمیشود که باز هم اگر پیش آمد به خاطر آبرویش، مدیون شود؛ وقتی میگوییم و میخوانیم:اللهم اقض دین کل مدین منظورمان این است که خدایا کسی را بیآبرو نکن یا آبروی کسی را چنان درگیر پول نکن که مجبور شود مدیون شود؛ گو این که همین الآن هم خیلی از ما آدمها، به خاطر کمتوکلی خودمان را مدیون میکنیم ؛ روایت است که پیامبر فرمودند اگر کسی رزق امروزش را دارد و به خاطر فردای نیامده قرض میگیرد ایمان خود را از دست داده است.
اما گروه دومی هستند که اینها آبرویشان را مدیونند؛ یعنی در واقع بدهکاریشان همان آبروی آنهاست و هر چه هم تلاش کنند درواقع دارند بدهکاریشان را میدهند؛ کلاً آبرویشان از دیگران است و همواره بدهکار مردماند؛ مردمی که به آنان آبرو دادهاند؛ مثلاً هنرپیشهها که همهی آبرویشان را بدهکار مردماند و هرچه هم تلاش کنند درواقع دارند بدهیِ خود را میدهند؛ طلبکاریای در کار نیست؛ هر چه هست بدهکاری است. فوتبالیستها هم از همین دستهاند؛ همواره دارند بدهیای را به مردم میدهند که آبروی آنهاست. برای زندگی آنها، آبرو و بدهی دوروی یک سکهاند منتها با این فرض که میدانند هیچوقت نمیتوانند از بار بدهیهایی که به مردم دارند شانهخالی کنند و تا هستند منتدار مردم خواهند ماند. مردم به این آبرویی که به فوتبالیستها و هنرپیشهها و هنرمندها دادهاند خیلی حساساند؛ این روزها لابد دیدید که شخصیت محبوبی مثل لیونل مسی چگونه و فقط به خاطر کمتوجهی به یک کودک با هجمهی مردم مواجه و مجبور شد از دوستدارانش عذرخواهی کند. البته که بعضی از فوتبالیستها و هنرپیشهها ما بداخلاقی میکنند و هیچوقت هم عذرخواهی نمیکنند! یا برای تیم ملیشان پشت چشم نازک میکنند و ...
گروه سومی هم هستند که مدیوناند اما معلوم نیست بدهکاریشان در این دنیا قابل تسویه باشد؛ مثلاً پسرهایی که به دخترهای زیاد، قلب بدهکارند چون قلب آنها را قرض گرفتهاند و پس ندادهاند بلکه فقط خندیدهاند و سرکارشان گذاشتهاند؛ به دخترهایی که با لباسپوشیدنشان، زندگیهای سالمی را به هم میریزند، به شبکههای ماهوارهای که به اخلاق و عقل مردم مدیونند، اساماسزنهایی که آرامش یک انسان را به او بدهکارند و گروههای زیاد دیگری که میتوانید به ذهنتان بیاورید! میخواهم بگویم گام اول در « اللهم اقض دین کل مدین» این است که آدم واقعاً در درونش احساس کند که مدیون است و حجم و وسعت مدیونیِ خود را تشخیص بدهد؛ بعد فکرکند و ببیند آیا دِینش از گروه اول است که آبرویش در گرو پرداختن آن است یا از گروه دوم است که هر چه هم بدود بدهکاریاش صاف نمیشود منتها همین تلاشش باعث میشود دوباره آبرو پیدا کند. اما تأسف برانگیز آن است که گروه سوم اصلاً نمیفهمند که مدیونند، نمیفهمند که گاهی به یک نسل، به یک دوران مدیونند، به کسانی که برای اخلاق و آزادی جان دادهاند مدیونند، به آدمهایی که از فرزندانشان فقط یک مشت استخوان و یک قاب عکس باقی مانده، مدیونند. مدیونند اما نمیفهمند.
گروه چهارمی هم هستند که بدهکارند اما بدهکاریشان خیلی آسان قابل تسویه است البته به شرطی که دیر نشود. مثلاً مردانی که یک «دوستت دارم» به همسرشان بدهکارند، زنانی که یک لبخند بیتکلف و بیتوقع به شوهرشان بدهکارند، پدرانی که یک بوسه به فرزندانشان بدهکارند یا فرزندانی که به اندازهی یک نگاه همراه با قدردانی به والدینشان دین دارند. برادرانی که به اندازهی یک بغلِ سفت و بیتکلف به هم مدیوناند یا خواهرانی که یک خنده دوستداشتنی به هم بدهی دارند. این دینها خیلی راحت تسویه میشود اما زمان در آن اهمیت ویژهای دارد و اگر دیر شود شاید هرگز قابل صاف کردن نباشد.
بیایید با هم قرار بگذاریم وقتی میگوییم « اللهم اقض دین کل مدین» دلمان برای همهی این گروهها بتپد! برای همهی قرضدارها، هنرپیشهها و فوتبالیستها و مدیرها و برای همهی بیحجابها! بخواهیم خدا دین همه را اداکند. یک پیشنهاد هم دارم و آن این که هر روز چند دقیقه بنشینیم و فکرکنیم که آیا واقعاً نادانسته مدیون خیلیها نیستیم؟ مثلاً.... نمیدانم؛ اگر خواستید شما این پایین بنویسید...
محمد شیخ الاسلامی